ساده اما قشنگ

ساخت وبلاگ
شب مانده است و من، ما مانده ایم و ماهتنها بدون تو، بی تاب و بی پناهشب پرسه های من آغاز می شودآرام و سر به زیر، آرام و سر به راهدر کوچه ی شما، هی پرسه می زنماز ابتدای شب، تا دیدن پگاهدر خاطراتمان غرق تو می شو& ساده اما قشنگ...
ما را در سایت ساده اما قشنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadeamaghashango بازدید : 149 تاريخ : شنبه 25 آذر 1396 ساعت: 1:59

آه اگر دوران شیرین وفا خواهد گذشتروزهای همنشینی های ما خواهد گذشتبعد من تنها نخواهی ماند، اما بعد توبر من تنها نمی دانی چه ها خواهد گذشت...عاشقان تازه ات اهل کدام آبادی اند؟عطر گیسوی تو این بار از کجا خ ساده اما قشنگ...
ما را در سایت ساده اما قشنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadeamaghashango بازدید : 119 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 2:26

در تمام طول این سفر اگرطول و عرض صفر راطی نکرده امدر عبور از این مسیر دوراز الف اگر گذشته اماز اگر اگر به یا رسیده اماز کجا به ناکجا...یا اگر به وهم بودنماحتمال داده امباز هم دویده امآنچنان که زندگی مرادž ساده اما قشنگ...
ما را در سایت ساده اما قشنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadeamaghashango بازدید : 184 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 2:26

دیگر هوای خانه بدون تو سرد نیستآنقدر درد هست که انگار درد نیستاین زن – همان زنی که به کرات نیمه شبدر انتظار دیدن من گریه کرد – نیستامشب که راه می روی و دور می شویمردی که روی خاک نیفتاده مرد نیستمن در مقا ساده اما قشنگ...
ما را در سایت ساده اما قشنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadeamaghashango بازدید : 141 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 2:26

اصلاً مهم نیستتو چند ساله باشیمن همسن و سال تو هستممهم نیستخانه ات کجا باشدبرای یافتنت کافی استچشم هایم را ببندمخلاصه بگویمحالاهر قفلی که می خواهدبه درگاه خانه ات باشدعشق پیچکی استکه دیوار نمی شن& ساده اما قشنگ...
ما را در سایت ساده اما قشنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadeamaghashango بازدید : 167 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 2:26

بی تو بودن را تمام شهر با من گریه کرددوست با من هم صدا نالید دشمن گریه کردجای جای بی تو بودن را در آن تنگ غروبآسمانی ابر با بغضی سترون گریه کردبا هزاران آرزو یک مرد، مردی پر غرورمثل یک آلاله در فصل شکفتن  ساده اما قشنگ...
ما را در سایت ساده اما قشنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadeamaghashango بازدید : 155 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 2:26

از هر لیوانی که آب نوشیدمطعم لبان تو وپاییزی که تو در آن به جا ماندی به یادم بودفراموشی پس از فراموشیاماچرا طعم لبان تو و پاییزی که تو در آنگم شدی در خانه مانده بود؟ما سرانجام توانستیمپاییز را از تقوی&# ساده اما قشنگ...
ما را در سایت ساده اما قشنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadeamaghashango بازدید : 145 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 2:26

چقدر ساده به هم ریختی روان مرابریده غصّه ی دل کندنت امان مراقبول کن که مخاطب پسند خواهد شدبه هر زبان بنویسند داستان مراگذشتی از من و شب های خالی از غزلمگرفته حسرت دستان تو جهان مراسریع پیر شدم آنچنان &# ساده اما قشنگ...
ما را در سایت ساده اما قشنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadeamaghashango بازدید : 114 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 2:26

چه خوشبخت هستید شمااما خود نمیدانیدشما که از اندوهناکترین روزهاتنها عصرهای جمعه را به خاطر داریدحسن آذری ساده اما قشنگ...
ما را در سایت ساده اما قشنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadeamaghashango بازدید : 148 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 2:26

داشت در یک عصر پاییزی زمان می ایستادداشت باران در مسیر ناودان می ایستادبا لبی که کاربرد اصلی اش بوسیدن استچای می نوشيد و قلب استکان می ایستاددر وفاداری اگر با خلق می سنجیدمشروی سکوی نخست این جهان می  ساده اما قشنگ...
ما را در سایت ساده اما قشنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadeamaghashango بازدید : 124 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 2:26

لااقل برف نمی آید که توعبور کنیاز میان کوچهبارانی نمی بارد که خیس شوندموهایتهمه چیز سطحی می بارد این ماه هاجز اشک های منکه عجیب نیاز به چند ناودانی دارندحیف که نمی شودوگرنه اتاقت را تا اتاقمکول می ک ساده اما قشنگ...
ما را در سایت ساده اما قشنگ دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sadeamaghashango بازدید : 122 تاريخ : پنجشنبه 23 آذر 1396 ساعت: 2:26